یه لیوان چایی خوشرنگ با هل و دارچین میریزم وروبه روی کامپیوتر اتاقم تمام دغدغه ها و دل مشغولی هامو به رشته ی تحریر درمیارم اینجا منم با تمام خصیصه های خوب و بدم به قلمروی من خوش اومدین
یه لیوان چایی خوشرنگ با هل و دارچین میریزم وروبه روی کامپیوتر اتاقم تمام دغدغه ها و دل مشغولی هامو به رشته ی تحریر درمیارم اینجا منم با تمام خصیصه های خوب و بدم به قلمروی من خوش اومدین
عاشق نشدید؟ هیچ وقت؟ (آیکن تنگ کردن چشما)
خیره ایشالا
نه فهمیدم عشق نبود واقعا
دعامون کنین خیلی خیلی محتاجم به دعا
شما هنوز درگیر گذشته هایید؟ یا بازم افتادین توی دام عشق؟
گذشته ها گذشت واسم تموم شد
بازهم عشق؟؟!!نه عشق هم نه بابا من عاشق نشدم هیچ وقت...یه مسئله کاری بود که داغونمون کرد:(