یه دفترچه خاطرات عمومی

یه لیوان چایی خوشرنگ با هل و دارچین میریزم وروبه روی کامپیوتر اتاقم تمام دغدغه ها و دل مشغولی هامو به رشته ی تحریر درمیارم اینجا منم با تمام خصیصه های خوب و بدم به قلمروی من خوش اومدین

یه دفترچه خاطرات عمومی

یه لیوان چایی خوشرنگ با هل و دارچین میریزم وروبه روی کامپیوتر اتاقم تمام دغدغه ها و دل مشغولی هامو به رشته ی تحریر درمیارم اینجا منم با تمام خصیصه های خوب و بدم به قلمروی من خوش اومدین

Finally

بعد از مدت ها اومدم اینجا 

اتفاقای زیادی افتاده مهم ترینش قهر چندماهه ی منو کیوان 

درگیری ها و سخت گیری های شدید دوستان در مقطع ارشد 

عوض کردن محل کار و اموزشگام 

اضافه وزن و تعطیلی باشگاه 

اینقدر درگیرم که دیگه نمیدونم چه کار کنم 

قضیه منو کیوان هم به زودی تموم میشه ،کارای کیوان برای مهاجرت درست شده و من‌نمیرم اینم شد اختلاف و دعوا بین ما و نتیجشم فعلا دوماه حرف نزدنمون با همدیگست 

یه جورایی هم از این وضعیت خستم هم‌ترسم از ازدواج برطرف نشده ارکاری میکنم که به تعویق بیوفته و ما دوست بمونیم ولی ازدواج نکنیم نمیدونم چه مرگمه

نظرات 2 + ارسال نظر
معلوم الحال شنبه 15 اردیبهشت 1397 ساعت 01:42

عجب :/
چقد بدشانسین

به قول انگلیسی ها
When it rains it pours:(

ناچو شنبه 15 اردیبهشت 1397 ساعت 00:34 http://ignacio.blogsky.com

یاد یه حرفی از یه دوست افتادم که میگفت مهاجرت دلیل جدایی نیست، بهونست

تو این مورد هم بهونه ست هم دلیل

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.