یه دفترچه خاطرات عمومی

یه لیوان چایی خوشرنگ با هل و دارچین میریزم وروبه روی کامپیوتر اتاقم تمام دغدغه ها و دل مشغولی هامو به رشته ی تحریر درمیارم اینجا منم با تمام خصیصه های خوب و بدم به قلمروی من خوش اومدین

یه دفترچه خاطرات عمومی

یه لیوان چایی خوشرنگ با هل و دارچین میریزم وروبه روی کامپیوتر اتاقم تمام دغدغه ها و دل مشغولی هامو به رشته ی تحریر درمیارم اینجا منم با تمام خصیصه های خوب و بدم به قلمروی من خوش اومدین

ادم هایی که از روابط طولانی و عمیق بیرون میان خطرناکن 

چرا که این ادما میدونن میشه درد کشید و سرپا موند تقرییا ۳ ماه گذشت و تونستم با خراب شدن رویاهام و داغون شدن همه چیز کنار بیام 

و خب اگر کنجکاوین که بدونین چی شد  باید بگم کیوان مهاجرت کرد و البته به بدترین شکل ممکن همه چیز تموم کردیم

اوایل حالم خیلی بد بود عمیقا و واقعا ناراحت بودم ولی کم کم تونستم با این تغییر ناخواسته کنار بیام 

و باید بگم من هنوزم سرپا و سرحالم :)

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.