حسرت داشتنش تا ابد موند روی دلم....
امروز خیلی جدی رفتم دنبال کارای مهاجرت این مدت درگیر یه تصمیم سخت بودم واقعا انگاری نمیتونم به هیچ کس دیگه تکیه کنم نزدیک به ۱۰ ماهه که گذشته ولی همچنان تو ذهن و قلب منه.
خودن باید پاشم یه کاری کنم اینجوری نیمیتونم
شبایی که اینقدر دلم تنگه به کجا پناه ببرم؟
من اینقدر دوستت دارم که خودمم از خودمم تعجب میکنم
ولی دیگه ما تموم شدیم....هیچ وقت هیچ چیز مثل گذشته نمیشه...فقط درد و حسرتمون بیشتر میشه ؛نه؟
بگذار و بگذر تا بگذریم...
تازگی ها کیک بوکسینگ شروع کردم و میتونم بگم عاشقش شدم احساس میکنم به رو فرم اومدن بدنمم بیشتر کمک کرده تقریبا هیکلم همونی شد که همیشه میخواستم امروز تو استخر چندین نفر هی اومدن ازم پرسیدن مربیم و چه کار میکنم شکمم کاملا تیکه تیکه شده ولی خب چون خودم دوست نداشتم سیکس پک باشه فقط رو ابز کار کردم واسه همینم کاملا ۶ تیکه نیست مربی شنایی هم که اونجا بود تو رختکن اومد سراغم و پرسید اگر مربیم شمارم بهش بدم ولی خب من مربی نیستم صرفا برای خودمتمرین میکنم فقط این اخرا خیلی از همیشه بهترم و چون برنزه هم کردم عضلات و تناسب بدن بیشتر معلوم شده
خلاصه که امروز تو استخر کلی انگیزه مضاعف گرفتم کیک بوکسینگ جدی تر ادامه بدم ظاهرا رو بدن من تاثیر عالی داره و البته هاپکیدو هم به زودی شروع میکنم.
از یه چیزی مطمئنم و اونم اینه که تو راه درستی ام.
میگفت خواب دیدم برگشتین بهم کلی فحشت میدادم که چرا برگشتی
منم بلند بلند میخندیدم بعضی وقت ها که یادم میاد کیوان نیست یهو ته دلم خالی میشه بعضی وقت ها باورم نمیشه مثلا همیشه این موقع ها ناهار باهم بودیم یهو احساس میکنم باید الان اینجا بود ولی خب....
امروزم یهو اینجوری شد دلم شدیدا هواش کرد...ولی چه میشه کرد اینجور موقع ها فقط میشه یه نفس عمیق کشید و لبخند زد و گذشت....همین.