خیلی اوقات ادما دلشون میخواد تغییر کنن و تغییر بدن
خیلی دلممیخواست واسه یک هفته از حاشیه امن زندگیم بیام بیرون و شلوغ کاری کنم بیام بیرونو کارایی کنم که هیچ وقت انجامشون نمیدادم کسی بشم که هیچ وقت نبودم جایی باشم که هیچ وقت نرفتم و کارایی کنم که انجام نمیدادم
وقتی این کارو کردم تموم وجود پرشد از این حس که اشتباه کردم
یکسال تموم نذرو نیاز کردم که یه چیزی بشه و وقتی شد پشیمون شدم یعنی پر شدم از حس بی اعتمادی که شاید نباید میشد که شاید ایناونی نبود که انتظار داشتم و تو خیالاتم بود
وحالا هم نگرانم از اشتباهاتم از حماقت هام شاید اگه بگم چی بوده بخندین و بگین بابا ایناکه چیزی نیست ولی هست خصوصا یه اشتباااااه خیلی بزرگ که یه جورایی شان و شخصیت خودمو احساس میکنم له کرد و این حس خیلی بده احساس میکنم بازی خوردم
باهمه ی این حال و احوال دارم کم کم بزرگ میشم دارم یاد میگیرم دارم میفهمم که چه قددددر دنیا بی رحمه که چه قدددر ادما نامردن و چه قددددر من ساده بودم
دارم بزرگ میشم....
حالم از خودم بهم میخوره....
اشتباه پشت اشتباه
حماقت پشت حماقت
اعتماد بی جا
رویاهای محال
بدجوری گند زدم خدا فقط کمک کنه این قضیه به خیروخوشی تموم بشه خدایااااااااااا....
دیدین گاهی اوقات ادم یه کاری میکنه عین ...پشیمون میشه؟
دیدین گاهی اوقات تصوراتت خیلی با واقعیت فرق میکنه؟
خب خییییلی از اینکه فکر میکردم این ادمه ادمه پشیمونم یعنی ادم که نیست هیچ حیوونم نیست به خدا
خیلی سعی کردم روشن فکر باشم و اوکی برخورد کنم ولی میدونی اصلا رفتارش و حرفاش عجیب بود به دلم ننشت اصلااااااا
اولش فکر میکردم خیلی خوب و فان و اوکیه ولی نچ اصلا اصلا اصلا اینطور نیست یه بیشعور به دردنخور منحرف
به درک به جهنم که فکر میکنی مثل قبلیا نیست
اصلا وقتی به حرفای قبلش فکر میکنم احساس میکنم خیلی بنده گ.ه خوردم که دوباره حرف زدم باهاش... اشغاااااااال
یعنی من بمیرمم با این عوضی دیگه چشم تو چشمم نمیشم
همون احمقا و ملیجکای دورت ارزونیت
اصلا اصلا برو یکیو پیدا کن هم شکل خودت غلط میکنی میای سمت من
اینا صرفا تخلیه خودمه یعنی مکالمه امون در نهایت ادب و احترام پیش رفت ولی این احساسیه که به من دست داد
درضمن قضیه عشق و عاشقی ایناهم نیست اصلااا
وای باز یادش افتادم میخوام کلمو بکوبم دیواااار خیلی بد برخورد کرد خیلی خره خیلیییییی دیگه هرگز هرگز هرگز باهاش هم کلام نمیشم
این پرونده برای همیشه همین جا بسته شد...تمام فور اور
مطمئنم اونم همین احساسو داره یعنی کاملا مطمئنم اونم به همین نتایج من رسیده خوشمون نیومد ازهم
پن.احمق بیشعور تو کله ی پوکش جز مسخره بازی هیچی نبود منو بگو که چه ها فکر نمیکردم حالم از سادگی خودم بهم میخوره:|
انتقالی انجام شد...
یه سری کارای اداری موند واسه فردا ولی میشه گفت۶۰درصد کارا اوکی شد
یه سری ادما از زندگیم خط خوردن و واقعیتش خوشحالم که کنار رفتن
واسه همه اونایی که یه روزی بهترین دوست و یارم بودن و الان نیستن ارزوی خوشبختی میکنم
تویه تایم برای هم خاطرات خوبی ساختیم و حالا وقتشه که هرکدوم بریم سراغ داستان اصلی زندگیمون
سال تحصیلی جدید شروع شد ولی اینبار با قلب یخی من:)امسال یه جورایی گارد سفت و سخت تری گرفتم زندگی اینطوری قشنگ تره :))
میگم وقتی احساس میکنم این کارو کنم یه صدایی بهم میگه از این غلطا نکن یه صدایی هم هست که هی میگه بی خیال عقل برو دنبال قلبت
خیلی عجیبه که فانتزیات کم کم شکل واقعی بگیره نه؟
تنها چیزی که مطمئنم اینه که نباید جدی بگیرم هیچ جیزو چون اصلا جدی نیست....