تو رفتی؟
نه خودت خواستی که بری
من؟؟؟
اره
باشه پس خداحافظ
موقع رفتن اون اشغالارم بذار دم در
:|:|
شنیدم خسته شدی
واقعیتش منم فهمیدم
میدونم حالاحالاها خسته ای و هیچ وقت دیگه نه میبینمت نه صداتو میشنوم نه میای
واست بهترینارو میخوام ...
باخودم میگم شبیه چه طعمیه؟
بعدجواب میدم مثل یه لیوان چایی بدون قند تلخ و گس
خیلی وقته من با چاییم قند نمیخورم
به حس و طعمش عادت دارم
دیروز وبلاگم یکساله شد...
خوندن نوشته های پارسال و تب و تابی که پارسال داشتم با دغدغه های الانم بهم میفهمونه واقعا این نیز بگذرد..
اگر دنبال فرشته ی نجات و امداد های غیبی میگردی تو ایینه رو نگاه کن!