یه دفترچه خاطرات عمومی

یه لیوان چایی خوشرنگ با هل و دارچین میریزم وروبه روی کامپیوتر اتاقم تمام دغدغه ها و دل مشغولی هامو به رشته ی تحریر درمیارم اینجا منم با تمام خصیصه های خوب و بدم به قلمروی من خوش اومدین

یه دفترچه خاطرات عمومی

یه لیوان چایی خوشرنگ با هل و دارچین میریزم وروبه روی کامپیوتر اتاقم تمام دغدغه ها و دل مشغولی هامو به رشته ی تحریر درمیارم اینجا منم با تمام خصیصه های خوب و بدم به قلمروی من خوش اومدین

مصداق ماست

تو  رفتی؟

نه خودت خواستی که بری

من؟؟؟

اره

باشه پس خداحافظ

موقع رفتن اون اشغالارم بذار دم در 

:|:|


خیلی وقته خسته ایم

شنیدم خسته شدی 

واقعیتش منم فهمیدم 

میدونم حالاحالاها خسته ای و هیچ وقت دیگه نه میبینمت نه صداتو میشنوم نه میای

واست بهترینارو میخوام ...


عادت

باخودم‌ میگم شبیه چه طعمیه؟

بعدجواب میدم مثل یه لیوان چایی بدون قند تلخ و گس

خیلی وقته من با چاییم قند نمیخورم

به حس و طعمش عادت دارم 

یکساله شدیم

دیروز وبلاگم یکساله شد...

خوندن نوشته های پارسال و تب و تابی که پارسال داشتم با دغدغه های الانم بهم میفهمونه واقعا این نیز بگذرد..‌

خودت و فقط خودت

اگر دنبال فرشته ی نجات و امداد های غیبی میگردی تو ایینه رو نگاه کن!