یه دفترچه خاطرات عمومی

یه لیوان چایی خوشرنگ با هل و دارچین میریزم وروبه روی کامپیوتر اتاقم تمام دغدغه ها و دل مشغولی هامو به رشته ی تحریر درمیارم اینجا منم با تمام خصیصه های خوب و بدم به قلمروی من خوش اومدین

یه دفترچه خاطرات عمومی

یه لیوان چایی خوشرنگ با هل و دارچین میریزم وروبه روی کامپیوتر اتاقم تمام دغدغه ها و دل مشغولی هامو به رشته ی تحریر درمیارم اینجا منم با تمام خصیصه های خوب و بدم به قلمروی من خوش اومدین

خودت و فقط خودت

اگر دنبال فرشته ی نجات و امداد های غیبی میگردی تو ایینه رو نگاه کن!

هرچیزی به وقتش

وقتی یه چیزیو هی به تعویق بندازی و از زمانش بگذره دیگه مثل قبل هیجان انگیز‌نیست