درد واقعی نچشیده بودم نه تا این حد عمیق و نه تا این حد شدید...
بدترین دردی که به عینه دیدم دروغ هایی بود که شنیدم و دیدم و لال شدم دلممیخواست حقیقت فریاد بزنم تو صورتش تفش کنم تو صورتش دلممیخواست زیر بار مشت و لگد لهش کنم یاد چیزایی میوفتادم که تا اعماق وجودم میسوزوند لهم میکرد...خرد شدم
جلوی کسایی که هیچ وقت کمنیاورده بودم اشک ریختم و اشک ریختم داغ دلمو با سیگار کشیدم تو ریه هام نگاه کردم و فقط نگاه کردم و فقط نگاه کردم....تو بغلش اشک ریختم،بغض کردم،شکستم....
تمومشد امشب میدونم تمام خواهد شد....برای همیشه از زندگیم رفت بیرون ....
یادت نره ! هیچ وقت یادت نره باهات چه کار کرد....
به وقت ۸ شهریور ۹۷...