یه دفترچه خاطرات عمومی

یه لیوان چایی خوشرنگ با هل و دارچین میریزم وروبه روی کامپیوتر اتاقم تمام دغدغه ها و دل مشغولی هامو به رشته ی تحریر درمیارم اینجا منم با تمام خصیصه های خوب و بدم به قلمروی من خوش اومدین

یه دفترچه خاطرات عمومی

یه لیوان چایی خوشرنگ با هل و دارچین میریزم وروبه روی کامپیوتر اتاقم تمام دغدغه ها و دل مشغولی هامو به رشته ی تحریر درمیارم اینجا منم با تمام خصیصه های خوب و بدم به قلمروی من خوش اومدین

ارومم

به  صندلی چوب ماهون تو کافی شام تکیه دادم و غرق صدای پیانویی ام که نواخته میشه نور کم،بوی قهوه،صدای پیانویی که سونات مهتاب بتهوونو به نحو احسن به گوش من میرسونه وتنهایی همه چیزایی ان که منو تاسرحد مرگ آروم میکنه

در ارامش کامل ماکیانو مینوشم وبربادرفته میخونم

اینجا،این کافی شاپ،این خیابون،این هوای پاییزی به قدری آرامش بخشه که من با سرخوشی تمام2 ساعت مشغول مطالعه ام و حتی یه مگس هم مزاحمم نشده...

حس خیلی خوبیه خیلی خوب

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.