یه دفترچه خاطرات عمومی

یه لیوان چایی خوشرنگ با هل و دارچین میریزم وروبه روی کامپیوتر اتاقم تمام دغدغه ها و دل مشغولی هامو به رشته ی تحریر درمیارم اینجا منم با تمام خصیصه های خوب و بدم به قلمروی من خوش اومدین

یه دفترچه خاطرات عمومی

یه لیوان چایی خوشرنگ با هل و دارچین میریزم وروبه روی کامپیوتر اتاقم تمام دغدغه ها و دل مشغولی هامو به رشته ی تحریر درمیارم اینجا منم با تمام خصیصه های خوب و بدم به قلمروی من خوش اومدین

عشق اول

وقتی میفهمی همه ی حرفاش به خاطر,خاطرات عشق اولش بوده

وقتی به خاطر اون دو سال تموم تنها بوده 

وفتی شعرای شکست عشقی و اهنگای ناراحت کننده ای که ازش سر در نمیاری متعلق به اون بوده 

وقتی به خاطراون یه ترم مشروط شده 

خیلی دوسش داشته حتما...عشق اولش بوده...


حرفاشو باور نمیکردم حالا دیگه اصلا باور نمیکنم من اینجا کیم؟واسه دراوردن حرص اون یه نفر من اومدم یا کمک به فراموش شدن خاطراتش؟

حسادت داره وجودمو میخوره و تنها میتونم به این فکر کنم که...دوستم نداره,نداشته....هیچ وقت,فقط من به نظرش یه مورد خوب بودم همین و بس…

نظرات 1 + ارسال نظر
معلوم الحال دوشنبه 5 بهمن 1394 ساعت 15:11 http://www.daneshjoyezaban.mihanblog.com

سلام
به قول یکی از اساتید اینا همش دل پیچه ست نه عشق!
خانوم این وبدونید که شما همیشه مجبور نیتید خودتون رو بخاطر طرف مقابلتون پایین بیارید. استانداردهای خودتون رو رعایت کنید. اینجوری هم کمتر ضربه می خورید.
اصولا عشقای دانشجویی نافرجام هستن. اونم توی ترمای اول دانشگاه

بحث عشق نیست,,قضیه طوریه که خانواده ها در جریانن از این دیوونه بازیای ترم اولیا نیست

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.