یه دفترچه خاطرات عمومی

یه لیوان چایی خوشرنگ با هل و دارچین میریزم وروبه روی کامپیوتر اتاقم تمام دغدغه ها و دل مشغولی هامو به رشته ی تحریر درمیارم اینجا منم با تمام خصیصه های خوب و بدم به قلمروی من خوش اومدین

یه دفترچه خاطرات عمومی

یه لیوان چایی خوشرنگ با هل و دارچین میریزم وروبه روی کامپیوتر اتاقم تمام دغدغه ها و دل مشغولی هامو به رشته ی تحریر درمیارم اینجا منم با تمام خصیصه های خوب و بدم به قلمروی من خوش اومدین

Are you ready for summer

من خیلی از تغییرات میترسم 

واقعیتش من ادمی ام که تغییراتو دوست دارم ولی خیلی طول میکشه تا با تغییرات  ادابته بشم و گاهی حتی روزگار خودمو سیاه میکنم.

امسال تو زندگی من خیلی چیزا عوض شد خیلی درسا گرفتم خیلی سختی کشیدم خیلی ناراحت شدم ولی کنارش خیلی هم خوشی داشتم ولی اونقدری که برای کنار اومدن با تغییرات پوست خودمو کندم الان انگاری یه بار سنگینی  هنوز رو دوشمه....

هیچ وقت یادم نمیره روزای اول یونی خیلی حالم بد بود از همه کس و همه چی دانشگاه حالم بهم میخورد ولی کم کم با محیط خو گرفتیم و همه چی ساده تر شد....

پارسال همین موقع داشتم دنبال عکسای دانشگاهی که میخواستم برم میگشتم هی سرچ میکردم و باخودم میگفتم خب‌...خوبه خوشگله...خداییش هم دانشکده امون خیلی خوشکله..ولی پارسال یه غمی تو دلم بود که نشد به اون چیزی برسم که میخوام ولی الان امسال فهمیدم که واقعا دیر نیست برای ساختن زندگیم و خب دوباره بلند شدم....

یاد گرفتم تاوقتی ادما تو زندگیم هستن از بودنشون خوشحال باشم و واسشون خاطره های خوب بسازم ولی وقتی هم نیستن دیگه غصه ی نبودنشونو نخورم و به جاش واسه خودم خاطره های خوب بسازم

یاد گرفتم که ریسک کنم از حاشیه امن زندگیم بیام بیرون کمتر به فکر حرف و نگاه بقیه باشم بیشتر به خودم اعتماد داشته باشم کمتر بترسم و بیشتر لذت ببرم...

این روزا تصمیم گرفتم بگذرم از هرچیزی که امسال گذشت، بگذرم و دیگه به گذشته برنگردم....

میخوام همینجا یه نقطه ی پایان بذارم به هرچیزی که گذشت خوب و بد زشت و زیبا...وقتشه با تغییرات کنار بیایم 


تابستون ما رسما از امروز شروع شد تا همین دیروز درگیر امتحان و تحقیق و کوفت و زهرمار بودیم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.