یه دفترچه خاطرات عمومی

یه لیوان چایی خوشرنگ با هل و دارچین میریزم وروبه روی کامپیوتر اتاقم تمام دغدغه ها و دل مشغولی هامو به رشته ی تحریر درمیارم اینجا منم با تمام خصیصه های خوب و بدم به قلمروی من خوش اومدین

یه دفترچه خاطرات عمومی

یه لیوان چایی خوشرنگ با هل و دارچین میریزم وروبه روی کامپیوتر اتاقم تمام دغدغه ها و دل مشغولی هامو به رشته ی تحریر درمیارم اینجا منم با تمام خصیصه های خوب و بدم به قلمروی من خوش اومدین

له و خسته

دیروز له شدم 

از ۶ صبح تا ۱۱شب سرکار بودم بابا  طرفای ۸اومد پیشم کارامو انجام بدم و تنها نباشم ماشین موند شرکت  خودمم با بابا اومدم اینقدر خسته بودم که نفهمیدم چه طوری رسیدم خونه چه طوری رفتم تو تخت خواب صبح که پاشدم دیدم همون لباسای دیروز تنمه

خییییلی کارا زیاد شدههههههه خییییییییلی 

دانشگاه ها شروع بشه برنامم بدجوری داغون میشه فکر نکنم دیگه وقت خواب پیدا کنم:(

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.