یه دفترچه خاطرات عمومی

یه لیوان چایی خوشرنگ با هل و دارچین میریزم وروبه روی کامپیوتر اتاقم تمام دغدغه ها و دل مشغولی هامو به رشته ی تحریر درمیارم اینجا منم با تمام خصیصه های خوب و بدم به قلمروی من خوش اومدین

یه دفترچه خاطرات عمومی

یه لیوان چایی خوشرنگ با هل و دارچین میریزم وروبه روی کامپیوتر اتاقم تمام دغدغه ها و دل مشغولی هامو به رشته ی تحریر درمیارم اینجا منم با تمام خصیصه های خوب و بدم به قلمروی من خوش اومدین

فاینالی

میگم وقتی احساس میکنم این کارو کنم یه صدایی بهم میگه از این غلطا نکن یه صدایی هم هست که هی میگه بی خیال عقل برو دنبال قلبت

خیلی عجیبه که فانتزیات کم کم شکل واقعی بگیره نه؟


تنها چیزی که مطمئنم اینه که نباید جدی بگیرم هیچ جیزو چون اصلا جدی نیست....

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.