امروز ظهر زنگ زدم به کیوان قرلر گذاشتم رفتیم رستوران همیشگی
همه چیو براش تعریف کردم اینطوری حس بهتری داشتم اخر حرفامم فقط گفت:
عزیزم گذشته ی تو متعلق به خودته خوشحالم که بهم گفتی ولی کیه که تو بیست سالگیش یه عشق احمقانه رو تجربه نکرده باشه؟؟
مهم نیست اون ادم الان کجاست مهم اینه من میدونم کجای زندگی توام و بهم ثابت شده ای...
همه ی نگرانی هام پرکشید و رفت...خیلی حالم بهتر شد کیوان واقعااا یه مرد به تمام معناست...
پاداش کدوم ثواب منی؟