یه دفترچه خاطرات عمومی

یه لیوان چایی خوشرنگ با هل و دارچین میریزم وروبه روی کامپیوتر اتاقم تمام دغدغه ها و دل مشغولی هامو به رشته ی تحریر درمیارم اینجا منم با تمام خصیصه های خوب و بدم به قلمروی من خوش اومدین

یه دفترچه خاطرات عمومی

یه لیوان چایی خوشرنگ با هل و دارچین میریزم وروبه روی کامپیوتر اتاقم تمام دغدغه ها و دل مشغولی هامو به رشته ی تحریر درمیارم اینجا منم با تمام خصیصه های خوب و بدم به قلمروی من خوش اومدین

sos

وقت مشاور گرفتم حس میکنم باید از نفر سومی که بیرونه گوده کمک بگیرم اینقدر این روزا اشفتم که حس میکنم باید کمک بگیرم...
نظرات 4 + ارسال نظر
الهام پنج‌شنبه 19 مرداد 1396 ساعت 22:19 http://ellie123445.blogsky.com/

به نظر من خوبه بری با یه کسی صحبت کنی
البته خیلی جدیشون نگیر ولی برای خالی شدن خوبه

به نظر من با حرف زدن با مشاور این خودمونیم که راه درست و بعدش پیدا میکنیم
نه این که صرفا اون یه راهی بزاره جلوی پامون
برای همین به نظرم تصمیم خوبی گرفتی
شاد باشی همیشه

دقیقاا همینه حین حرف زدن با مشاور خودمم چیزایی ایدم میومد و کمکم میکرد ذهنم نظم پیدا کنه

معلوم الحال چهارشنبه 18 مرداد 1396 ساعت 10:36 http://daneshjoyezaban.mihanblog.com/

ای بابا
بیخیال رهگذر بشین خانم یکی زیر آسمان شهر

بحث رهگذر نیست بحث تمام فشار تای روحی و روانی بوده که تا الان تحمل کردم و کم کم دارم خسته میشم

علیرضا چهارشنبه 18 مرداد 1396 ساعت 09:01 http://www.streetboy.blogsky.com

ولی بعد از گذشت مدتی می فهمی که مشاوره کمک نمیکنه
نمیخوام اونا رو نفی کنم یا تو رو نسبت به اونا بشورانم. بیشتر تجربه چند وقته خودم رو میگم چون کردم و نشد.

احساس میکنم خیلی سردرگم شدم میترسم کم بیارم مشاور هم امید اخره...

M سه‌شنبه 17 مرداد 1396 ساعت 23:47

خوب میشی. زیاد به مشاوره ها امیدوار نباش. خودتون شروع کنید تا به حال خوب برسید.

به امید خدا بازم تلاش میکنم خودم حلش کنم...مثل همیشه به تنهایی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.