یه لیوان چایی خوشرنگ با هل و دارچین میریزم وروبه روی کامپیوتر اتاقم تمام دغدغه ها و دل مشغولی هامو به رشته ی تحریر درمیارم اینجا منم با تمام خصیصه های خوب و بدم به قلمروی من خوش اومدین
یه لیوان چایی خوشرنگ با هل و دارچین میریزم وروبه روی کامپیوتر اتاقم تمام دغدغه ها و دل مشغولی هامو به رشته ی تحریر درمیارم اینجا منم با تمام خصیصه های خوب و بدم به قلمروی من خوش اومدین
اولش سخته ولی خب راستش رو بگم ببین به نظرم اینکه اون وقتی نیست و وقتی نمیتونی داشته باشیش ایا غصه و ناراحتی جواب میده؟ معلومه که نه
گرچه ممکنه هرچیز و اتفاقی یاد اون بیوفتی. ولی کاریش نمیشه کرد
نمیدونم چه طوری میشه تمومش کرد بدترین درد خاطرات مشترک و حرفا و قول های قدیمیه انگاری یاداوریشون نمک میشه رو زخم ادم
اولش سخته ولی خب راستش رو بگم ببین به نظرم اینکه اون وقتی نیست و وقتی نمیتونی داشته باشیش ایا غصه و ناراحتی جواب میده؟ معلومه که نه
گرچه ممکنه هرچیز و اتفاقی یاد اون بیوفتی. ولی کاریش نمیشه کرد
نمیدونم چه طوری میشه تمومش کرد
بدترین درد خاطرات مشترک و حرفا و قول های قدیمیه انگاری یاداوریشون نمک میشه رو زخم ادم