یه دفترچه خاطرات عمومی

یه لیوان چایی خوشرنگ با هل و دارچین میریزم وروبه روی کامپیوتر اتاقم تمام دغدغه ها و دل مشغولی هامو به رشته ی تحریر درمیارم اینجا منم با تمام خصیصه های خوب و بدم به قلمروی من خوش اومدین

یه دفترچه خاطرات عمومی

یه لیوان چایی خوشرنگ با هل و دارچین میریزم وروبه روی کامپیوتر اتاقم تمام دغدغه ها و دل مشغولی هامو به رشته ی تحریر درمیارم اینجا منم با تمام خصیصه های خوب و بدم به قلمروی من خوش اومدین

Darker than dark

شبایی که اینقدر دلم تنگه به کجا پناه ببرم؟

نظرات 1 + ارسال نظر
علیرضا شنبه 14 اردیبهشت 1398 ساعت 14:33 http://www.streetboy.blogsky.com

اگر فهمیدی به ما هم بگو
شبایی که دلت میخواد از جا در بیاد. میخوای سرتون بکوبی به دیوار. داری میترکی ولی نمیدونی چیکار باید بکنی

دکمه ریسِت زندگی باید پبدا کرد:)))

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.