یه دفترچه خاطرات عمومی

یه لیوان چایی خوشرنگ با هل و دارچین میریزم وروبه روی کامپیوتر اتاقم تمام دغدغه ها و دل مشغولی هامو به رشته ی تحریر درمیارم اینجا منم با تمام خصیصه های خوب و بدم به قلمروی من خوش اومدین

یه دفترچه خاطرات عمومی

یه لیوان چایی خوشرنگ با هل و دارچین میریزم وروبه روی کامپیوتر اتاقم تمام دغدغه ها و دل مشغولی هامو به رشته ی تحریر درمیارم اینجا منم با تمام خصیصه های خوب و بدم به قلمروی من خوش اومدین

آی اَم می

امروز از صبح تو تخت بودم تا همین الان 

نه حال دارم پاشم نه حال خوابیدن دارم 

کلا یه گوشه لش کردم  و هر وقت یاد کیوان میوفتم سعی میکنم ذهنم منحرف کنم.

نه دستم به ساز میره نه هیچ چیز دیگه

زنگ زدم به رهگذر گفتم بیاد بریم بیرون منتها با دوست دخترش قرار داشت بیرون بود شروینم با دوست دخترش قرار داشت امشب ترانه هم که پیش دوست پسرشه البته دیگه نامزدش شده الی نیز سر خونه و زندگی  خودشه تقریبا همه در بر یار تشریف دارن منم تصمیم گرفتم با خودم خوش بگذرونم فیلم گرفتم با تنقلات که شب ببینم عصری هم میرم یه دوری میزنم هوام عوض بشه تصمیم دارم خونه هم جمع و جور کنم یه گردگیری حسابی!

 اگر بتونم زودتر از تخت پاشم کلی کار هست که انجام بدم .

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.